Saturday, November 2, 2013

همجنسگرائی در افغانستان، و نعمت سادات


 نوت: از خانم ها و آقایان که پوچگویی های افغانی را دوست ندارند جدآ تقاضا به عمل میاید تا به خوانش این متن نپردازند زیرا در این جا از پوچگویی های دور از ادب زبان عامیانه و فولکلور دری افغانستان استفاده شده است.
  
ده روز اخیر ماه اکتوبر سال میلادی 2013 از جمله روز های تاریخی افغانستان به شمار میرود. محتوای اصلی که این ایام را برای مردم شگفتی زده کرده است، حضوریابی جناب نعمت سادات به صفت اوفغان، مسلمان و همجنسگرا در پرده ها و صفحه های رسانه های خبری داخلی و بین المللی میباشد.
همچنان نعمت سادات در لابلای کانفرانس رادیوی خود میگوید که او در یازده سال گذشته با بیشتر از دوصد تن قرابت جنسی نموده است و همچنان میافزاید که دیگر هیچکس نمیتواند از او سوال کند، که نعمتی چرا ازدواج ننموده ای حتا در فامیل هم نه زیرا او میگوید که دیگر خیلی خود را خوش احساس میکند که این راز را افشا نموده است و بار گران را از شانه های خود دور کرده است، او گفته است، که در افغانستان هم همجنسگرائی به شکل سرسام آور وجود دارد.

محترم نعمت سادات میگوید، که او میخواهد که نمونه و رهبر خوب برای نسل جوان افغانستان باشد و همچنان در دفاع از خود در مورد ملا ها و جهادی ها صحبت میکند، که آنها نه همجنسگرائی را و نه هم قرابت به زنها را کار خوب میدانند، اما در عین حال خود ایشان در ترویج همجنسگرای که بر مبنای تجاوز استوار است سهم بسزای را دارا میباشند، که مردم افغانستان تا به حال معلوماتشان در مورد کم است و همجنسگرا بودن را همان تجاوز میدانند که در کوچه و بازار افغانستان در حق نوجوانان کشور صورت میگیرد، که این چنین نیست. همجنسگرائی نه به معنی تجاوز است، بل به معنی خواست انفرادی یک شخص در انتخاب روند زندگی برای شخص خودش. که نعمت سادات این را پشتی بانی میکند.[1]
در اینجا چند نکته باید مورد غور قرار داده شود.

نقطه مهم که تا حال در مورد رخداد نعمت سادات مد نظر گرفته نشده است، همان تفاوت تخنیکی در تعریف اصطلاحی کلمه همجنسگرائی در میان افکار مردم افغان و دنیا غرب میباشد.

اولتر از همه باید به تعریف و تفکیک کلمه و طرز استفاده آن در افغانستان و کشور های غربی باید پرداخت، چنانچه نعمت سادات هم به آن اشاره مینماید.

 در افغانستان فرهنگ همجنسگرائی به منوال کشور های غربی قرار ندارد، در کشور های غربی تفاوت میان همجسگرایان در داشتن موقف است نه در چیزی دیگر. زیرا در یک جوره همجنسگرا یکی آن فاعل (اکتیف) و دیگر آن مفعول (پاسیف) میباشند یا به نحو دیگر اگر بگویم که یکی آن نقش مرد و دیگر آن نقش زن را میداشته باشند که کسیکه در نقش زن میباشد در او دیگر خواهشات مردی وجود نمیداشته باشد حتا که این طبقه در نهایت به تعغیر جنسیت پرداخته خود را زن هم میسازند و همچنان مرد آن دیگر هیچ نوع تمائل به جنس مخالف خود نمیداشته باشد. چنانچه در صحبت های محترم نعمت سادات هم دیده میشود که کلمه ایزک را چند بار بکار میبرد، یعنی او از جمله همجنسگرایان پاسیف میباشد. اما در افغانستان این کلمه با چنین معنی و برداشت فوق الذکرش قابلیت مقایسه را ندارد، به جز از چند مورد که اصلآ در صورت گرفتن احصائیه هم نمیتوان آنها را پیدا و درج کرد.

حال اگر به محتوا بیائیم ، پس باید گفت که در افغانستان به جای کلمه همجنسگرا،
 برای شخثص فاعل: از کلمه های همچون بچه باز، بچه خوش، بچه غوپ یا دوپ، کدنی، کونگای، سمبه ایی، کاته و ... استفاده میشود.

برای شخص مفعول: از کلمه های همچون قیف، واشل، دادنی، کونی،سرخم، چشم خم،معامله ای، پشت، لغتی، بیریش، در دوران جنگ ها به نام زن محاربوی و... استفاده میشود.
در میان این دو گروپ، گروپ اول از لحاظ مقایسوی در موقف خوبتر قرار دارد و در مجالس میان دوستان خود با سر بلند هم صحبت میکند و این کار را جز از افتخارات مردانگی خود دانسته به درمیان گذاشتن مسائل که با مفعول ها انجام داده است میپردازد، اما گروپ مفعول مطلقآ در یک موقف پائین، خراب، با سرخم با نامردی تمام به ادامه زندگی میپردازد.

این در حالیست که افراد هر دو گروه با داشتن چنین عادات غیر انسانی و طبعیی همواره پی داشتن روابط با جنس مخالف خود هم میباشند، شوق داشتن خانواده را در سر میپرورانند و برای ازدواج فقط دختر باکره یا به اصطلاح وطنی نازده را آرزو کرده به زنی میگیرند. این گروه حتا بعد از عروسی هم به ادامه داشتن قرابت جنسی با همجنس خود ادامه میدهند، همچون بچه باز های که در کوچه و بازار مشهور هستند. و بیریش ها یا به اصطلاح عام کونی ها هم مانند کاته های خود به ازدواج میپردازند و کسی را به زنی میگیرند. در اغلب جاها در مورد بیریش ها یک مفکوره وجود دارد، که بیریش چون در خانه های کاته های خود آزاد تر رفت و آمد میداشته باشند اکثرآ با خانم، خواهر، دختر و مادر کاته های خود ارتباط نامشروع قایم میکند و از این طریق به ارضاء ضوریات جنسی خود میپردازد، در افکار مردم عام کشور ما چنان هم چیز ها وجود دارد که در مورد چنین روابط ها میان بیریش و یکی از عضو فوق الذکر خانواده جناب کاته هم معلومات میداشته باشد اما برایش قابل قبول میباشد. بدین لحاظ! اکثر انسان های مفعول که در سنین بالا میرسند بعد از ازدواج دست از دادن کون کشیده به زندگی عادی میپردازند، اما طعنه و بدنامی دوران طفلیت و نوجوانیشان همیش باعث کوچک شدن شخصیتشان شده مانع پیشرفت در زندگیشان میشود.

در افکار عامه مردم افغانستان یک مورد دیگر هم وجود دارد، که هر کسی که در حال حاضر فاعل یا کونگای است و با مفعول ها یا کونی ها فعل بد قرابت جنسی را انجام میدهد، در اصل او قرض های دوران جوانی خود را دوباره جمع میکند. یعنی بعد از گزرندان دوران مفعولیت و پشتگری خودش در موقف فاعل ظهور نموده از مفعول ها استفاده مینماید.

خوب در کل بچه بازی افغانستان برای عام و خاص در افغانستان معلوم است که به چه شکل و به کدام رقم وجود دارد و حتا در اجتماع های کوچک و بزرگ اشخاص مربوط این جریان غیر انسانی را هم درست میسشناسند، که کی فاعل و کی مفعول است زیرا در سائر نقاط افغانستان رقصاندن بچه و دائر کردن محافل بچه بازی یک امر عادی و جز جدا ناشدنی محافل خوشی، عروسی و اجتماعی میباشد، که حتا طبقه اناس اجتماع هم در جریان کامل میباشند، و داشتن بچه بیریش خوب هم یک افتخار برای شخص که به نام کاته یاد میشود، است.

حال اگر نمونه گیری همجنسگرائی را از محافل بچه بازی شروع نمائیم پس شاید یک رقم خیلی بزرگ از مردم افغانستان را در خواهیم یافت که در مجالس بچه بازی اشتراک ورزیده از تماشای بچه که در لباس و فیشن زنانه رقص مینماید لذت میبرد، که در آن از طبقات و از سنین مخالف شریک میباشند، از قبیل محاسن سفیدان، میانسالان، جوانان و در بعضی مواقع حاجی صاحبان و افراد پر آوازه و متنفض اجتماع های کوچک و بزرگ کشور ما که در حقیقت این کار باعث به تزلزل درآوردن افتخارات گوناگون کشوری میشود که داعی برای افتخارات پنجهزار ساله و اسلامی اش در میان کشور های منطقه میباشد. این نقطه اساس را محترم نعمت سادات رهبر یکطرفه و بی نفوس همجنسگرایان افغانستان در مدت زمان کوتاه که در افغانستان بسر برده است متوجه شده است. به همین ملحوظ دست به مبارزه در برابر چنین روند های جاری در افغانستان  زده است زیرا میخواهد که موقف رهبری یک گروپ بزرگ اما مغلق را بدست گرفته افتخار تاریخی را کمائی کند.

نعمت سادات فکر میکند که او چیزی را در مورد افغانستان کشف کرده که تا به حال در جامعه افغانی عام نشده است. اما نظر به چشم اندازی های اندک که در فوق در ارتباط به روند عمومی همجنسگرائی در هردو طبقه فاعل و مفعول انجام دادیم، دیده میشود که نعمت سادات به هیچ وجه نمیتواند که به صفت یک نمونه و رهبر برای همجنسگرایان افغانستان تبدیل شود، زیرا در افغانستان فرهنگ همجنسگرائی به شکل خیلی مغلق وجود دارد که آنرا نه باید همجنسگرائی گفت، بل چند و چندینجنسگرای باید گفت، زیرا در افغانستان هیچ نوع سرحد و حدود در مورد تعین پارتنر برای رفع غریضه جنسی تا به حال تشریح و محدود نشده است. در بیشتر نقاط اقفانستان جوانان هنگامیکه به سنین جوانی میرسند، در قدم اول برای ارضای غریضه جنسی به قرابت جنسی با حیوانات احلی موجود در خانه و کوه و کمر میپردازند، از قبیل ماچه خر و کره ماده آن، مادگاو و گوساله ماده آن، بیطل و یابوی ماده آن و حتا گوسپند میش که ادامه این مجامعت ها با جنس غیر انسان به تجاوز های جنسی بالای نوجوانان تآمیم میابد که افراد دخیل در این جریان در اغلب جاها خود شکار شده، کونباخته و با تجربه میباشند که به منحرف ساختن دیگر نوجوانهای شهر و منطقه با استفاده از وسائل گوناگون میپردازند.

امروزه در شهر های کشور جوانان منحرف و بد اخلاق که در دوران نوجوانی صد کون را از یک پاچه داده اند، بشکل سیستماتیک و مافیائی به تشکیل گروپ های از افراد لچک و بی بند و بار پرداخته منظم به بیراحه کشاندن نوجوانان شهری به اشکال و تکتیک های مخالف میپردازند، که در اکثر جاها از طرف مقامات بینهایت بلند رتبه دولتی هم حمایه و دفاع را برخوردار میباشند. 

بنا بر همین ملحوظ است که کمیسون حقوق بشر اقغانستان در مورد تحقیقات سرتاسری در مورد بچه بازی اقدام میکند و در حال که این فرهنگ را خلاف اسلام و جامعه افغانی یک پدیده شوم میپندارند، میگویند که این پدیده هم همچو قتل های ناموسی خیلی رایج شده هست که در جامعه افغانی روی آن صحبت نمیشود. خانم سمر افزود که مساله جدیی دیگر این است که احتمالآ در افغانستان هم رخ می دهد اینها افراد بسیار عقده یی بار می آیند و تلاش میکنند کاری را که سر خود شات شده سر یک طفل دیگر کس دیگر تطبیق بکنند تا احساس بکنند که انتقام گیری کرده، یا برای خود شخصیت دوباره داده که این بسیار خطرناک است".[2]

در کل تفاوت در میان همجنسگرائی نوع افغانی و خارجی در یک نقطه خلاصه میشود، که در کشور های غربی همجنسگرا شدن راه است که توسط خود افراد بنا بر خواهش های جنسی و انفرادی بدون اعمال فشار و تجاوز صورت میگیرد و یک انسان خود به خواست خود راه مردانه بودن و نبودن خود را با هوشمندی کامل انتخاب میکند. اما در افغانستان بر عکس اکثریت کامل همجنسگرایان (که در آوان جوانی کونی و بعد از کلفت و درشت شدن جسم شان کونگای) بشکل ناخواسته به این عمل که از اول تا آخر از نظر اخلاقی برایش زشت و نادرست میباشد دچار میشود. در افغانستان تفاوت کار در این است که هر کونی یا پشت علاقمند برای یک زندگی سر بلند و مردانه میباشد، اما این که به اثر تجاوز های گوناگون به دادن کون مجبور میشوند آنرا نمیتوان همجنسگرا تلقی کرد، زیرا تا زمانکه یک انسان به شکل عام همچون نعمت سادات اعلان ننماید که او همجنسگرائ فاعل یا مفعول هست، نمیتوان کسی را بدین نام خواند. به همین لحاظ  در افغانستان این طبقه در حالت فلاکتبار بسر میبرد.

حال با در نظر داشت تمام جوانب کونگای و کونی بودن های افغانی در جواب ادعای نعمت سادات باید گفت که در افغانستان در صورت دستیابی به همچون بچه دخترشکل به مانند او که به خواست خودش این کار را میکند، بسیاری از مردم از کردن یک دست کون دریغ ننموده یک سمبه خود را میکنند، که در اینجا نعمت سادات بشکل ناخود آگاه و با دل پاک در افغانستان با هر کسیکه که روبرو شده فکر کرده که او هم همجنسگرا است، در حالیکه این یک اشتباه بزرگ نعمت سادات بوده و فقط در هر جا مردم تیله ای خود را سم کرده افتخار کون کردن استاد پوهنتون را از آن خود کرده اند و بس، که در چنین یک موقع شخص که آغشته به این عمل نباشد هم به داشتن چنین یک افتخار خواهد پرداخت.

در اخیربشکل کوتاه باید گفت که نعمت سادات نباید درخواب رهبری همجنسگراهای افغانستان باشد زیرا با در نظرداشت تمام دلایل یاد شده افغانی در افغانستان همجنسگرا پیدا نمیشود زیرا همجنسگرای افغانی برای همجنسگرایی خود آدرس ثابت ندارد و هر کار را که انجام میدهد بستگی مطلق با شرایط و امکانات حاضر در دست شخص همجنس یا چند جنسگرا دارد. گهی میدهد و گهی میکند، گهی بزور گائیده میشود و گهی هم بزور کسی را میکند، در صورت که چیزی نیابد پس از ناموس حیوانات هم دریغ نمینماید. اما اصل زندگی برایش همیش همان زندگی با نام و نشان افغانی میباشد نه بشکل رسمی همجنسگرا بودن زیرا تمامی این کار ها از برای کمی ها و کاستی های اجتماعی و نا امن بودن ابعاد مختلف زندگی جوانان در سرتاسر کشور صورت میگیرد که از جمله بیکاری، دوری از تربیه و تعلیم، نبود نظام حکومتی جوابگوه و در اخیر از همه مهمتر فقدان کلی غیرت، ننگ و ایمان اسلامی همگانی در جامعه امروزی افغانستان زیرا در هر منطقه ای که مجلس بچه بازی دائر میشود حتمآ مسجد و ملا وجود دارد اما بچه بازی در تاریخ خود در افغانستان با مخالفت سرتاسری، عملی و جشمگیر رو بر رو نشده است.

بنآ! برای نعمت سادات خوبتر میبود که خود را به حیث ریفورم کننده روند غلط و گد و ود همجنسگرائی کشور معرفی میکرد تا نمونه و رهبر زیرا در تاریخ کشور او اولین چهره است که همجنسگرای درست با آدرس دقیق میباشد.
[2] صدای امریکا آشنا: کمیسیون حقوق بشر درباره بچه بازی تحقیق میکند، http://www.darivoa.com/content/afghanistan-human-rights/1779991.html 

2 comments:

  1. نعمت سادات همجنسگرای واقعیی افغانی

    ReplyDelete
  2. نعمت سادات همجنسگرای واقعیی افغانی

    ReplyDelete