Monday, December 2, 2013

بحثی شناسنامه های برقی و پوهنتون-دانشگاه افغانی در فکاهی

 بحث شناسنامه های برقی و پوهنتون-دانشگاه افغانی در فکاهی

 روزی یک خاله گک پیر و بیچاره در دام دیو وحشتناک میافتد و دیو برای خاله گک میگوید که در سر هوای خوردن او را میپروراند، اما قبل از این که کار خاله گک را تمام کند به او میگوید که آخرین آرزویت چی است تا برآورده کنم؟

خاله گک را زخم در پا بود که از بابت پیشرفته شدن آن زخم سوراخ شده بود، و برای دیو میگوید که دیو اگر میخواهد او را بخورد پس باید به تداوی زخم او بپردازد و هرگاه که سوراخ پای بسته شد پس میتواند که او را بخورد.
دیو شرط را قبول کرد و شروع به تداوی کردن زخم سوراخ شده خاله گک کرد و بشکل دوامدار به پکه کردن توسط پکه دستی پرداخت تا زخم جور شود.
اینجاست که خاله گک در خواب غرق میشود و در جریان خواب گوز خاله گک میرود.
دیو از این رفتن گوز سخت عصبانی میشود و پکه را بر زمین میزند و میگوید! هنوز یک غار و سوراخ این خاله بسته نشده که جای دیگر هم سوراخ شد. من که نمیتوانم سوراخ های خاله را یکی پی دیگر به تداوی بگیرم و همینجاست که خاله گک را یک لقمه خام میکند و خود را از تداوی غار ها خلاص میکند.
نتیجه گیری:
حال در افغانستان هنوز بحث پوهنتون دانشگاه بچه گور یکطرفه نشده که بحث این شناسنامه های برقی بلند گرفته است. حال ما تا چیوقت انتظار بکشیم که دانشگاه را فلانی بپذیرد و شناسنامه را فلانی. قریب مانده که از امی هردویش تیر شوم.

No comments:

Post a Comment